اگر واقعاً میخواستی که زبان انگلیسی را یاد بگیری، الآن بایستی چهکاری انجام بدهی که این اتفاق رخ بده؟
مشکلی که همهی ما با یادگیری زبان انگلیسی و در کل دیگر اهدافمان در زندگی داریم، این است که زمان بسیار زیادی را صرف فکر کردن و حرف زدن در رابطه با آرزوهایمان میکنیم. ولی زمان بسیار کمتری را صرف کارهایی میکنیم که میتواند در حقیقت ما را به اهدافمان برساند.
این مشکل بسیار رایج است و تقریباً همهی ما چندین بار در زندگی آن را تجربه کردهایم. ما اهداف مهم زیادی را در طول زندگی داشتیم اما هیچ کاری، تأکید میکنم هیچ کاری، برای رسیدن به آنها نکردیم. مثلا میخواهیم که تناسباندام بهتری داشته باشیم، یا غذاهای سالمتری بخوریم، یا …. اما دریغ از یکقدم عمل. برای زبان انگلیسی نیز همینطور است. همهی ما دوست داریم که زبان انگلیسی را یاد بگیریم. بنابراین شروع میکنیم و کلی برنامه و طرح در ذهن خودمان میریزیم. که مثلاً بهزودی، فردا، شنبهی هفتهی بعد، ماه بعد یا سال بعد این برنامهها را آغاز کنیم و زبان انگلیسی را یاد بگیریم. اتفاقی که رخ میدهد این است که این فرایندهای برنامهریزی، به ما اینطور القا میکنند که انگار واقعاً در حال رسیدن به هدفمان هستیم؛ درحالیکه در واقعیت هیچ قدمی را به سمت هدفمان برنداشتهایم.
همین حالا، هیچوقت زمان مناسبی برای قدم برداشتن به سمت هدفمان نیست. بهجای آن، بهزودی، ظاهراً جذابترین گزینهی ما برای شروع رسیدن به اهدافمان است.
ما بسیاری از مشکلاتمان را کنار میگذاریم تا نسخهی آیندهی ما آن را حل بکند. زیرا فکر میکنیم که “من آینده” انگیزه و انرژی بیشتری برای رسیدن به هدف دارد؛ زمان بیشتری دارد؛ پول بیشتری دارد؛ جذابتر است؛ یاد گرفته است که زود از خواب برخیزد و بیشتر تلاش کند؛ و یاد گرفته است که زندگی را بهتر مدیریت کند.
بنابراین صبر میکنیم……..
مشکل ما خیلی وقتها این نیست که دقیقاً نمیدانیم چهکار باید بکنیم. در حقیقت بیشتر وقتها ما دقیقاً میدانیم که چهکار باید بکنیم. مثلاً کمتر بخوریم، بیشتر ورزش کنیم، و در مورد زبان انگلیسی: بیشتر بخوانیم و بشنویم.
بیشتر اوقات اگر هیچ کاری انجام ندهیم و فقط برنامهریزی کنیم، آیندهی بهتری نسبت به حال حاضر نداریم.
اگر میدانی که میخواهی چهکار بکنی و چه هدفی داری، قدم بعدی عمل است
بنابراین سؤال اول این نوشته، برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم، بهتر است که تبدیل شود به: الآن چهکار کنم که زبان انگلیسی یاد بگیرم؟
چند نکته در رابطه با این سؤال وجود دارد که بهتر است آنها را مشخص کنم:
هیچ کاری نکردن جواب این سؤال نیست
خیلی واضح است نه؟ اما هنوز شما در حال انجام همین کار هستی. زیرا فکر کردن در رابطه با یادگیری زبان انگلیسی، تقریباً معادل با این است که هیچ کاری نکردهاید. فکر کردن در رابطه با اهدافت، شما را به آنها نزدیکتر نمیکند. تنها عمل کردن این کار را برایت انجام میدهد.
این موضوع شاید برای خیلیها قابلپذیرش نباشد و مثل یک سیاهچالهای است که همهی ما در مقاطعی از زندگیمان، در دام آن میفتیم. زیرا فکر کردن در رابطه با آیندهی خود و اهدافمان و اینکه چطور به آنها برسیم، خیلی جذاب و خوشحالکننده به نظر میرسد. وقتیکه آیندهی موفقی برای خود تجسم میکنیم، از خودمان خیلی احساس رضایت داریم.
احتمالاً خیلی از شماها تصوری که از آیندهی خود دارید این است که زبان انگلیسی را یاد میگیرید و برای ادامهی تحصیل به یک کشور انگلیسیزبان میروید و آنجا بهراحتی میتوانید با افراد ارتباط برقرار کنید. و یا اینکه علاقهمند به مسافرتهای تفریحی هستید و دوست دارید در مسافرتهایتان ارتباط خیلی خوبی را با افراد مختلف داشته باشید. و یا دوست دارید که بتوانید بهراحتی با توریستهایی که به ایران میآیند به زبان انگلیسی صحبت کنید. همهی اینها تصورات هیجانانگیزی هستند. این تصورات باعث میشود که فکر کنید که انگار به سمت هدفتان قدمی برداشتهاید. و یا به قول روانشناسها در حال کسب انرژی مثبت هستید. اما درواقع هیچ کاری نکردهاید جز اینکه راهی برای فرار از عمل کردن در حال حاضر پیداکردهاید.
همانند فکر کردن، اختصاص زمان بسیار زیاد در گوگل و جستجو برای بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی نیز جزو عمل کردن محسوب نمیشود، درحالیکه همچین احساسی به آدم دست میدهد. زیرا صدها هزار صفحه در رابطه با یادگیری زبان انگلیسی در اینترنت وجود دارد و هزاران محصول مختلف آموزشی برای یادگیری زبان انگلیسی یافت میشود که هیچوقت نمیتوانی همهی آنها را بررسی کنی.
مشکل اصلی اینجاست که با توجه به حجم بسیار زیادی از اطلاعات که در اینترنت وجود دارد اتخاذ تصمیمی درست برای انتخاب بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی بسیار سخت است. بهویژه زمانی که برخی از پیشنهادها بسیار متناقض به نظر میرسد. بهعنوانمثال برخی فلش کارتها را روش مناسبی برای حفظ کردن لغات انگلیسی میدانند، برخی خیر. گروهی میگویند گرامر مهمتر است، گروهی دیگر میگویند لغت مهمتر است. گروهی بهترین کتاب آموزش زبان انگلیسی را کتابهای گرامری و لغت میدانند، گروهی دیگر کتابهای قصه را قبول دارند. خلاصهی اینکه نظریات در این رابطه بسیار زیاد است و هیچکدام هم بهطور مطلق غلط یا درست نیستند. بنابراین گیر افتادن در دام یافتن بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی و صرف دهها ساعت وقت برای آن، تنها باعث میشود که خستهتر شوی و احتمالاً یادگیری خود را متوقف کنی.
فقط انجامش بده هم جواب این سؤال نیست
نایک شعار بسیار جالبی دارد. فقط انجامش بده یا همان just do it. اما به نظر بنده این شعار زیاد در حوزهی یادگیری زبان کارساز نیست. چون این سؤال پیش میآید که چهکاری انجام بدم؟! که جوابهای بسیار زیادی برای این سؤال وجود دارد که همانطور که در بالا به آن اشاره کردیم هیچکدام بهطور مطلق غلط یا درست نیستند.
من تنها میتوانم به شما این را بگویم که اگر بجای جستجوی بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی، کتابی را باز بکنی و بخوانی و یا فیلمی به زبان انگلیسی نگاه بکنی وقتتان بهتر صرف یادگیری زبان انگلیسی میشود.
بنابراین توصیهی ما به شما این است: شروعش کن
اصلاً نگران این نباش که از کجا شروع کنی. اصلاً نگران این نباش که وقتیکه میتوانی الآن اختصاص دهی بسیار کم است. اصلاً نگران روش آموزشی نباش. فقط شروع کن. شروع کن به یادگرفتن، خواندن، شنیدن، و برقراری ارتباط با اینو آن. وقتی اولین قدم را که برداری همهچیز رفتهرفته درست میشود. میتوانی با همین روشها و متدهایی که در بالا عنوان کردم شروع کنی، اگر خوشت آمد ادامه بدی و اگر خوشت نیامد با روش دیگری ادامه بدی. ولی شروع کن. همین حالا!